وقتی صحبت از تجزیه و تحلیل سودآوری می شود ، نسبت سودآوری معمولاً اولین ابزار مستقر است. این معیارهای مالی به شدت متکی هستند تا درک کنند که یک تجارت در تولید سود و ارزش سهامدار چقدر کارآمد است. نسبت سودآوری غالباً از طریق لنزهای صنایعی که در آن فعالیت می کنند مشاهده می شود ، بنابراین درک اصول اولیه در پشت آنها به شما کمک می کند تا آنها را به روش ترین روش استفاده کنید.
در این سؤالات متداول بحث خواهیم کرد که نسبت سودآوری چیست ، چرا آنها مهم هستند ، چگونه از آنها استفاده می شود و برخی از نسبت های متداول تر.
نسبت سودآوری چیست؟
نسبت سودآوری معیارهایی هستند که بینشی در مورد چگونگی کارآیی یک تجارت می توانند سود کسب کنند. آنها درآمد مربوط به هزینه های عملیاتی ، دارایی ترازنامه یا حقوق صاحبان سهام را برای ارزیابی توانایی کسب و کار در ایجاد سود بررسی می کنند.
این معیارهای مالی با نسبت کارآیی قابل مقایسه است ، که بررسی می کند که چگونه یک تجارت می تواند از دارایی های خود برای ایجاد درآمد استفاده کند. تفاوت بین دو نسبت در این است که نسبت های کارآیی توانایی کسب و کار در تولید درآمد را بررسی می کنند ، در حالی که نسبت سودآوری توانایی کسب و کار در تولید سود را بررسی می کند.
چرا نسبت سودآوری مهم است؟
نسبت سودآوری اطلاعات مهمی را منتقل می کند که دیدگاه کاملی از چگونگی استفاده از یک تجارت در استفاده از دارایی ها و حقوق صاحبان سهام خود برای سودآوری دارد. در عین حال ، این بینش را در مورد چگونگی مدیریت یک تجارت در هزینه های عملیاتی خود نیز ارائه می دهد.
آنها برخی از معیارهای مالی پرکاربرد هستند زیرا بینش از دیدگاه های مختلف ارائه می دهند. این نسبت ها به عنوان شاخصی از چگونگی کسب یک تجارت در تبدیل فروش به سود و ایجاد بازده دارایی و حقوق صاحبان سهام استفاده می شود.
نسبت سودآوری چگونه استفاده می شود
در حالی که ریاضیات پشت نسبت نسبتاً ساده و ساده است ، توجه داشته باشید که معیارها باید با نوعی زمینه مشاهده شوند. بنابراین ، آنها معمولاً در برابر استانداردهای صنعت مقایسه می شوند تا تصویری دقیق تر از تجارت ارائه دهند.
به عنوان مثال ، صنایع خاصی مانند خرده فروشی در معرض تأثیرات فصلی هستند. این بدان معنی است که مقایسه نسبت سودآوری سه ماهه اول و سه ماهه چهارم کمتر از بررسی نتایج سه ماهه چهارم در برابر میانگین صنعت مفید خواهد بود.
این بدان معنی است که نسبت سودآوری مفیدترین آنها است و بیشترین ارزش را در مقایسه با نسبت مشاغل مشابه ، نتایج تاریخی و میانگین صنعت مقایسه می کند.
سه نسبت سودآوری مشترک
در حالی که نسبت سودآوری زیادی وجود دارد ، سه معیار مشترک وجود دارد که بیشتر تحلیلگران به طور مداوم به آنها اعتماد می کنند. هرکدام چشم انداز متفاوتی را ارائه می دهند و وقتی با هم مشاهده می شوند می توانند تصویری کاملاً کامل از توانایی کسب و کار در تولید سود را ترسیم کنند.
حاشیه سود
حاشیه سود سودآوری را در سطوح مختلف هزینه ها مقایسه می کند. اینها شامل حاشیه ناخالص ، حاشیه عملیاتی ، درآمد قبل از مالیات (EBT) و درآمد خالص یا سود خالص است. از آنجا که هر لایه اضافی از هزینه ها گنجانده شده است ، این نسبت کوچکتر می شود.
حاشیه سود ناخالص بررسی می کند که پس از در نظر گرفتن هزینه های کالاهای فروخته شده ، چقدر تجارت می کند. فرمول محاسبه حاشیه سود ناخالص:
حاشیه سود ناخالص = کل درآمد درآمد
حاشیه سود عملیاتی نسبت درآمد عملیاتی به درآمد است. فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی:
حاشیه سود عملیاتی = درآمد eBittotal
حاشیه EBT یا حاشیه درآمد قبل از مالیات ، سودآوری را قبل از تأثیر مالیات بررسی می کند. فرمول محاسبه حاشیه EBT:
حاشیه EBT = درآمد ebttotal
سرانجام ، حاشیه درآمد خالص یا حاشیه سود خالص نسبت سود خالص به کل درآمد است. فرمول محاسبه حاشیه سود خالص:
حاشیه سود خالص = درآمد خالص incometotal
بازگشت دارایی (ROA)
بازده دارایی راهی برای نظارت بر چگونگی استفاده از دارایی های خود برای ایجاد درآمد خالص است. همانطور که از نام آن پیداست ، متریک عمدتاً مربوط به مشخص کردن میزان درآمد خالص با دارایی های متعلق به تجارت است. ایده این است که هرچه دارایی های بیشتری کسب کند ، فروش و پتانسیل سود بیشتری ایجاد می کند.
این امر به این دلیل است که هرچه مشاغل دارایی بیشتری را جمع می کنند ، باید اقتصادهای بیشتری در مقیاس ایجاد کنند که به کاهش هزینه و در نتیجه افزایش حاشیه ها کمک می کند.
فرمول محاسبه بازده دارایی ها:
ROA = دارایی های خالص incometotal
بازگشت به سهام (ROE)
بازده سهام عدالت نسبتی است که بازده حاصل از آن را به عنوان نتیجه سرمایه گذاری سهام در تجارت اندازه گیری می کند. ROE شاخصی از ارزش ایجاد شده در نتیجه مشارکت سهامداران توسط سهامداران است.
یکی از ملاحظات ROE این است که همچنین می تواند نشان دهد که چگونه تجارت از دارایی ها و بدهی های خود برای ایجاد ارزش سهامدار استفاده می کند. این امر به این دلیل است که ROE می تواند بدون سرمایه گذاری در سهام اضافی افزایش یابد و در عوض در نتیجه افزایش درآمد خالص ناشی از پایه دارایی بزرگتر و استفاده از بدهی کارآمد رشد می کند.
فرمول محاسبه ROE:
roe = سهام خالص سهامدار
با استفاده از Datarails ، یک راه حل بودجه ریزی و پیش بینی
FP & A Solution Datarails صفحات گسترده را با داده های زمان واقعی جایگزین می کند و کتابهای کاری و منابع داده پراکنده را در یک مکان متمرکز ادغام می کند. این امر به کاربران این امکان را می دهد تا با پشتیبانی از یک سیستم مدیریت داده بسیار پیشرفته تر در اختیار خود ، در راحتی مایکروسافت اکسل کار کنند.
هر اداره امور مالی می داند ساخت بودجه و پیش بینی چقدر خسته کننده است. ادغام پیش بینی های جریان نقدی با داده های زمان واقعی و بودجه به روز ابزاری قدرتمند است که پیش بینی پول نقد را آسانتر ، کارآمدتر می کند و تمرکز را به تجزیه و تحلیل نقدی تغییر می دهد.
صرف نظر از رویکرد بودجه بندی که سازمان شما اتخاذ می کند ، برای اطمینان از صحت ، اجرای به موقع و البته نظارت ، به داده های بزرگ نیاز دارد.
DataRails یک ابزار پیشرفته مدیریت داده است که می تواند به تیم شما کمک کند تا جریان پول نقد را در برابر بودجه ها سریعتر و دقیق تر از گذشته ایجاد و نظارت کند.