برخورد با نوسانات قیمت کالا

  • 2022-03-28

قیمت کالاها از سال 2007 در اخبار بوده است که اقتصاد بیش از حد گرم می شد و تقاضا برای کلیه مواد اولیه از عرضه بسیار زیاد بود. ادامه صعود از قیمت کالاها باعث شد بسیاری بر این باورند که ما حباب را تجربه نمی کردیم ، بلکه تغییر طولانی مدت در قیمت های کالاها ناشی از بخش فزاینده ای از جمعیت جهان که عادات مصرف به سبک غربی را اتخاذ می کنند که مواد اولیه را به طور دائمی باقی می گذاردعرضه. با وجود یک سال چالش برانگیز برای قیمت کالاها در سال 2012 ، فرضیه عمومی تقاضای بلند مدت برای مواد اولیه دست نخورده باقی مانده است.

کاهش بی سابقه تقاضا که در اواخر سال 2008 رخ داد ، بسیاری از شرکت ها را با نبردهای دیگر که به طور مستقیم با قیمت کالاها مرتبط نیستند ، می دانند. برخی از مدیران از این سؤال پرسیدند که آیا قیمت گذاری کالا یک مسئله قابل پرداخت است ، و اگر چنین بود ، چگونه می توان با آن برخورد کرد؟از آن زمان ، با این حال ، قیمت کالاها با سرعت بی ثبات ادامه یافته است ، که منجر به ایجاد استراتژی ها و محصولات متعدد محافظت شده است.

علت نوسانات قیمت کالاها ریشه در توسعه یک بازار جهانی دارد که هنوز در پیش بینی نوسانات جهانی تقاضا ماهر نیست. در واقع با در دسترس بودن اطلاعات و سرعت ارتباطات ، نوسانات قیمت در واقع تشدید می شود. ممکن است کسی فکر کند که اطلاعات بهتر باعث کاهش نوسانات می شود ، بنابراین این نتیجه ضد انعطاف پذیر به نظر می رسد. هنگامی که بازارهای کالا از نظر ماهیت بومی تر بودند ، شرکت کنندگان در بازار احساس بهتری برای سطح تقاضا داشتند. این نزدیکی به فاکتورهای عرضه و تقاضا باعث می شود قیمت ها از الگوهای قابل پیش بینی تر پیروی کنند. با این حال ، این واقعیت باقی مانده است که بازار جهانی به طور دائم افتتاح شده است ، و این به نوبه خود باعث نوسانات فوق العاده ای شده است. غیرقابل پیش بینی بودن سطح قیمت باعث شده است که کشورهای در حال توسعه که کمبود مواد اولیه طولانی مدت خود را برای ورود و خروج از بازارها با رسیدن قیمت ها به سطوح خاص درک می کنند. این فعالیت ، در حالی که فرکانس حرکات قیمت را افزایش داده است ، در واقع باعث کاهش نوسانات به معنای کمرنگ شدن اوج و پایین می شود. بنابراین ، در حالی که شرکت کنندگان در بازار حرکات مکرر قیمت را می بینند ، نتیجه نهایی در واقع سطح مشخصی از ثبات قیمت است (یعنی حرکات حرکت اما در یک باند باریک تر) ، که خود را به خوبی به فعالیت های محافظت می کند.

زنجیره های عرضه ای که نیازی به نگرانی در مورد نوسانات قیمت های ورودی در طول تاریخ نداشته اند ، نوسانات قیمت را به عهده گرفته است که مسئولیت شرکت کننده زنجیره تأمین را به بهترین وجه قادر به برخورد با آنها می کند. به عنوان مثال ، پاسخ اولیه به نوسانات قیمت کالا از OEM های خودرو ، فشار آوردن به ریسک بر روی تأمین کنندگان بود.(راه حل دیگر این بود که در معرض خطر برای مصرف کننده نهایی قرار بگیرند. به احتمال زیاد خریدار اتومبیل شما با ضایعات ضایعات احساس راحتی می کند زیرا آنها در نمایندگی خودرو می نشینند و سعی می کنند برای خرید ماشین تأمین مالی کنند!) در پایان!، پایگاه عرضه خودرو نمی تواند با ریسک به همان اندازه OEM ها مقابله کند. برنامه خرید فولاد ایجاد شده توسط OEMS به تأمین کنندگان این امکان را داده است که به جای تلاش برای پیش بینی حرکات احتمالی در قیمت های فولادی هنگام توسعه قیمت برنامه پنج ساله خود ، بر روی تولید محصولات متمرکز شوند. بر این اساس ، مسائل مربوط به نوسانات قیمت مواد اولیه در صنعت خودرو شروع به کاهش آن می کند زیرا OEM ها خطر کالایی بیشتری را به خود اختصاص می دهند. بوئینگ برنامه های تهیه مشابه را برای تأمین کنندگان خود اجرا کرده است. صنایع دیگر نیاز به پیگیری کت و شلوار دارند.

اولین پاسخ جامعه سرمایه گذاری به افزایش نوسانات کالاهای "پایدار" تاریخی ایجاد محصولات بی شماری مشتق جدید بود که به مصرف کنندگان مواد اولیه امکان محافظت از ریسک کالای خود را می داد. قراردادهای جدید کالا که در دسترس است ، در درجه اول روی مواد آهنی متمرکز است که شامل ضایعات فلزی ، سیم پیچ فولادی داغ و بیلت های فولادی است. بسیاری از این قراردادها با بهبود نقدینگی به دلیل حجم بیشتر معاملات ، مفیدتر می شوند. بسیاری از این محصولات برای مقابله با آنها تا حدودی پیچیده هستند ، یا در بهترین حالت پرچین های ناقص را نشان می دهند. پرداختن به همبستگی های خاص محصولات مشتق نسبت به قیمت کالاهای منتشر شده یا نحوه ساختار محافظت از این مقاله است. با این حال ، کافی است که بگوییم ، تحت حسابداری GAAP ، یک ابزار پرچین باید به حداقل آستانه 80 ٪ همبستگی با دارایی اساسی برسد تا بتواند در زمینه درمان حسابداری پرچین باشد.

این مهم ترین سوال را برای هر یک از اعضای یک زنجیره تامین ایجاد می کند: آیا باید "هیدینگ" کنم؟از علامت نقل قول برای تأکید بر این نکته استفاده می شود که پوشش ریسک کالا لزوماً به معنای خرید ابزارهای مالی در بورس فلزات لندن یا با گروه CME نیست. ما یک نمودار ساده ایجاد کرده ایم تا تصمیم بگیریم که آیا یک شرکت باید ریسک های کالایی را پوشش دهد یا خیر. در چندین مورد، ریسک کالا ممکن است ارزش پوشش دهی نداشته باشد یا مهمتر از آن، ممکن است راه مقرون به صرفه تری برای مدیریت ریسک وجود داشته باشد.

نمودار زیر یک تحلیل اولیه در مورد مواجهه با ریسک های کالا ارائه می دهد.

dealing commodity price fluctuations

بالای نمودار نحوه خرید مشتری از شما را نشان می دهد: یا بر اساس قیمت ثابت خرید می کنند یا بر اساس قیمت شناور (که در آن این قیمت شناور به قیمت ورودی مواد خام شما گره خورده است). سمت چپ نمودار نحوه خرید مواد خام از تامین کنندگان خود را نشان می دهد: یا می توانید قیمت خرید خود را ثابت کنید یا باید یک قیمت شناور را بر اساس قیمت کالاهای لحظه ای بپذیرید. هر ربع نمودار دارای یک خط مورب است که پاسخ به نوسانات قیمت را از هم جدا می کند. بخش سبک‌تر در سمت راست بالا با فرض بازده تولید پایین، پاسخ صحیح را ارائه می‌دهد (ما خودسرانه 50٪ را برای بیان نکته انتخاب کرده‌ایم) و قسمت پایین سمت چپ راه‌حل را ارائه می‌کند اگر بازده تولید شما بسیار بالا باشد (ما 98٪ را برای نشان دادن انتخاب کرده‌ایم).).

مثال: مهر زنی فلزی دو مشتری متفاوت دارد که دو محصول متفاوت را درخواست می کنند. مشتری الف یک قطعه مهر و موم شده کاملا مربعی درخواست می کند که مهر زنی بتواند تنها با نرخ ضایعات 2 درصد تولید کند. مشتری B درخواست یک قطعه گرد با برش سوراخ دارد که منجر به نرخ ضایعات 50٪ می شود.

اگر مشتری الف با یک قیمت تضمین شده موافقت کند و مهرکننده بتواند قیمت مواد خام خود را از تامین‌کننده خود ثابت کند، نیازی نیست که مهرکننده از قرار گرفتن در معرض مشتری A یا قیمتی که برای ضایعاتش دریافت می‌کند، محافظت کند. هر دو در زمان قیمت گذاری شناخته شده اند و بنابراین می توانند در برآورد هزینه و درآمد گنجانده شوند.

با این حال، مشتری B با یک قیمت ثابت موافقت نمی کند، بلکه ترجیح می دهد بر اساس هر چیزی که بازار برای آن محصول خاص در زمان تحویل وجود دارد، پرداخت کند. در این حالت، تمبر ممکن است بخواهد از خود در برابر تغییرات نامطلوب در قیمتی که مشتری B می پردازد و آنچه که می تواند ضایعات خود را برای پس از تولید بفروشد، محافظت کند، بسته به بازه زمانی بین قیمت و تحویل.

اگر راه حل برای محافظت از آن باشد ، یک تولید کننده کوچک نیازی به باز کردن حساب معاملاتی با یک کارگزاری ندارد. بسیاری از شرکت های بازرگانی برای ارائه راه حل هایی برای ایجاد مسائل مربوط به محافظت در مقیاس کوچکتر وجود دارند و خود را (با هزینه) ریسک قیمت کالا برای تولید کنندگان کوچک می گیرند. استفاده از یک شرکت بازرگانی خارجی می تواند گرانتر از محافظت از قرار گرفتن در معرض خود باشد ، اما این مزیت می تواند انعطاف پذیری و آرامش بیشتری باشد که یک شریک باتجربه در حال انجام معاملات بازار است.

این نمودار یک چارچوب احتمالی برای محافظت از قرار گرفتن در معرض در یک فرآیند تولید معمولی فراهم می کند. هر موقعیتی باید به طور مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. به عنوان مثال ، تولید کنندگان محصولات ساخته شده با فلزات گرانبها اغلب در فرایند تولید حتی موجودی ندارند. برای تولید کنندگان محصولات طلا معمول است که مواد را اجاره دهند یا فلز را از یک موسسه وام دهی تجارت کالا وام بگیرند و وقتی قیمت بازار توسط قیمت معاملات فعلی تعیین می شود ، آن را پس از حمل و نقل به مشتری خود خریداری کنند. آنها نیازی به نگرانی خود با هزینه مواد اولیه ندارند ، به جز اینکه چگونه بر تقاضا تأثیر می گذارد.

نوسانات قیمت کالا به زودی از بین نمی رود و احتمالاً قبل از تسویه حساب ، نوسانات افزایش می یابد. مسئله برخورد با نوسانات هزینه مواد اولیه نباید نادیده گرفته یا منفعلانه پذیرفته شود. مدیریت موجودی و ریسک قیمت مواد اولیه بخش مهمی در حفظ یک تجارت سالم برای سالهای آینده خواهد بود.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.