تد کافمن برای افرادی مثل من یک قهرمان است. او دستیار دیرینه جو بایدن است که برای پر کردن کرسی سنا بایدن در سال 2008 منصوب شده است ، که از این فرصت برای ساخت وال استریت استفاده کرده است. پیشنهاد امضای وی اصلاحیه براون-کافمن در لایحه اصلاحات مالی 2010 بود که می توانست سه بانک بزرگ کشور را تقریباً به نصف تقسیم کند. این پیشنهاد پس از درگیری سخت در مجلس سنا درگذشت ، اما کافمن را به عنوان یکی از جدی ترین اصلاح طلبان در واشنگتن تأسیس کرد.
من در حالی که گزارش کتابم را در مورد دولت اوباما گزارش می کردم ، با کافمن و رئیس ستاد وی جف کوناگونتون صحبت کردم و همیشه از دانش آنها در مورد سیستم مالی تحت تأثیر قرار می گرفتم. بنابراین من مشتاق بودم که کتاب شخصی کاناژون ، "بازپرداخت" را که چند هفته پیش منتشر شد ، بخوانم ، و من ناامید نشدم.(نسخه پوشش سخت هفته آینده منتشر شده است.)
Connaughton جزئیات جدیدی را از جنگ صلیبی Brown-Kaufman به اشتراک می گذارد ، که برای هر کسی که علاقه مند به بانکداری های بزرگ باشد ، در دست خواهد گرفت. اما فکر می کنم مهمترین سهم این کتاب این است که داستان تأثیر شرکتها بر سیاست گذاری مالی را که قدمت چند دهه دارد ، بازگو کند. تقریباً می توانید هنگام خواندن آن ، اسید را به معده خود احساس کنید.
کانوشتون به عنوان یک راوی اقتدار واقعی دارد: او پس از کسب MBA در دانشگاه شیکاگو در دهه 1980 ، در یک پی در پی مشاغل بانکی سرمایه گذاری کار کرد. پس از دانشکده حقوق استنفورد و در اواسط دهه 1990 در دفتر مشاور کاخ سفید ، وی 12 سال را به عنوان یک لابی در آنجا گذراند ، که بیشتر آنها به عنوان شریک زندگی در کوین ژیلسپی و همکاران ، یکی از شرکتهای متصل در شهروادهنگامی که کانوشتون درب گردان را محکوم می کند ، او یک میلیون مایل از بی گناهان فاصله دارد ، اما مطمئناً می داند که در مورد چه چیزی صحبت می کند.
برخی از چشم اندازهای چشمگیر در کتاب به این بدن دانش می پردازد. به عنوان مثال ، علیرغم اینکه بیش از یک دهه در مورد سیاست اقتصادی نوشتم ، من قبلاً اصطلاح "حباب" را نشنیده ام-اشاره ای به مجموعه صنعتی تنظیم کننده وال استریت که حاکم بر سیستم مالی ما است. Connaughton آن را با دست تمرین یک مربی آناتومی در مدرسه پزشکی جدا می کند:
یک پادشاه دارای محاصره خود است ، یک مشهور همراهانش ، و ابر خاک خود را خوک می کند. واشنگتن حباب دارد. این حباب (واقعاً آن را نامیده می شود) به نهادهای دولتی که صنعت مالی را تنظیم می کنند - مانند کمیته بانکی ، وزارت خزانه داری و SEC - و ارتش نمایندگان و لابی های وال استریت که به طور مداوم احاطه می کنند و آنها را نفوذ می کند ، اشاره دارد. حباب با هم حرکت می کند. اعضای آن از طریق ایمیل و تلفن در تماس مداوم هستند. آنها ناهار می خورند ، می نوشند و تعطیلات را با هم می گیرند. جای تعجب نیست که آنها اغلب با هم ازدواج می کنند. در واقع ، یک راه خوب برای به حداکثر رساندن درآمد خانواده در دی سی ، تخصص در مسائل مالی و ازدواج با شخصی در حباب است.…
یک عضو Blob به سادگی می تواند همسر غیر بلبی خود را به مهمانی های Blob-اجتماعات مجلسی از لابی ها و امورازان وال استریت ، مقامات وزارت SEC و وزارت خزانه داری-برای کمک به جمع آوری و انتشار اطلاعات ببرد. این یک اتفاق هفتگی و گاه شبانه در واشنگتن است.
Connaughton همچنین شما را از طریق سرماخوردگی یک لابی صنعت نفوذ در کنگره می برد:
[من] همیشه فکر می کردم که یک استراتژی شغلی خوب برای هر لابیست انتخاب چهار یا پنج سناتور کلیدی - در مهمترین کمیته ها ، از کشورهایی که انتخاب مجدد آنها تضمین نشده است - و عمیقاً در جمع آوری کمک های مالی و فعالیت های سیاسی آنها درگیر می شود. اگر می توانید از برخی از گروه های جیب پول جمع کنید یا به سادگی دستیاران کمپین سناتور را در دیدار با افراد مناسب که می توانند به جمع آوری پول کمک کنند ، تسهیل کنید ، شما ارزشمند هستید.
اما شما نمی توانید یک سرمایه گذار یک و یک کار باشید. تعهد و درگیری شما باید پایدار باشد - و به این ترتیب درک می شود. اگر بتوانید این تلاش را در پنج سناتور قرار دهید ، دوست واشنگتن آنها خواهید شد. و این بدان معنی است که شما همیشه دسترسی خواهید داشت. اگر آنها به شما اعتماد کنند ، وقتی با درخواست به آنها می آیید ، با دقت گوش می دهند. شهرت شما به دلیل اینکه بخشی از حلقه قابل اعتماد مشاوران سیاسی آنها است ، رشد خواهد کرد. در نتیجه ، منافع بیشتر و بیشتر شما را استخدام می کند تا به آنها کمک کند تا از نعمت های سناتوری درخواست کنند.
Connaughton به لطف سالها تجربه فعالیت خود در این دنیای جهان ، بلافاصله توانست SEC را به عنوان یک آژانس ناکارآمد معرفی کند (از منظر یک آمریکایی متوسط ، یعنی کاملاً کاربردی از منظر حباب). پر جنب و جوش ترین معابر کتاب ، چهره کافمن و کانوشتون را با آژانس در مورد بمب های زمانی بالقوه مانند "استخرهای تاریک" توصیف می کند (که در آن سرمایه گذاران نهادی با یکدیگر تجارت می کنند ، که بی نظیر از بقیه بازار است) و بالاتجارت فرکانس (که در آن رایانه های فوق العاده سریع از الگوریتم های فانتزی استفاده می کنند تا سود خارج از دسترس را به سرمایه گذاران عادی کسب کنند ، که این دستگاه ها اغلب از آنها طعمه می زنند).
یکی از لحظات اوج این کتاب ، یک جلسه اکتبر 2009 با رئیس SEC مری شاپیرو است که کافمن و کونواگتون پس از چند ماه عدم پاسخگویی خواستار شدند. قدم Kaufman به شرح زیر بود:
درست مانند مشتقات ، که منفجر شده و تقریباً کشور را غرق کردند ، ما با HFT [تجارت فرکانس بالا] همان فرمول را بدست آورده ایم. وادهر زمان که تغییر زیادی کرده اید ، پول زیادی ، شفافیت و بنابراین هیچ مقررات موثری وجود ندارد. از آنجا که نکته بعدی که می توانید بشنوید "رونق" است.
شاپیرو سناتور را بیرون شنید و به طرز ناخوشایندی به وی اطمینان داد كه وی به بررسی جامع متعهد است. در آن زمان ، کافمن صبر خود را از دست داد: "من اعتقاد ندارم که شما در مورد تجارت با فرکانس بالا کاری انجام دهید."او بیشتر درست بود ، اما کاملاً. در بخش عمده ای از هکتورنگ مداوم وی ، SEC متعاقباً تعداد معدودی از اصلاحات مفید (در صورت بسیار کوچک) را اعلام کرد.
حساب Connaughton در پایان هم دلگیر و افسرده است. دلخراش از آنجا که نشان می دهد ، اگر فقط چند سناتور دیگر مانند کافمن دندان های خود را در حباب فرو کنند و از رها کردن امتناع ورزیدند ، آنها در واقع می توانند یک مقدار عادلانه را انجام دهند. از این گذشته ، کافمن یک انتصاب سنا دو ساله با اهرم کمی به غیر از قدرت خود برای نوشتن نامه ها ، شاهدان Badger در جلسات کمیته و در مطبوعات بود. و با این حال او ترس و وحشت واقعی را در بلوبراتی قرار داد. تصور کنید که آیا یک جانباز سنا یا رئیس کمیته به همان اندازه رانده شده است.
از سوی دیگر، جنگ های کافمن توانست تا حد زیادی خود را وقف این هدف کند، زیرا او که تصمیم گرفت در سال 2010 برای کرسی مجلس سنا رقابت نکند، مجبور نبود هر لحظه بیداری را صرف کند و یا به دنبال پول نقد در مبارزات انتخاباتی باشد یا به فکر تلاش بعدی خود باشد. همان چیزی که کافمن را مؤثر کرد - استقلال کامل او - چیزی است که تقریباً هرگز در سیاستمداران قدرتمندتر با آن مواجه نمی شوید.(سناتور سابق کانکتیکات، کریس داد، که نامش در لایحه مهم اصلاحات مالی ذکر شده است، در این زمینه به شدت مورد برخورد قرار گرفته است.)
و البته، بیش از کمی دلسرد کننده است که حتی افراد خوب در این مبارزه اغلب افرادی هستند که مانند کاناتون، سال ها را در سمت تاریک سپری کرده اند. برای هر خواننده ای منصفانه است که بپرسد که چرا کاناتن قبل از کسب درآمد میلیونی خود در خیابان K به همکاران سابق خود امتیازی نمی داد.
با این حال، با این وجود، حداقل ارزش این را دارد که بدانید ناامیدی خود را به کجا هدایت کنید، و کاناتون به همان اندازه که می یابید، راهنمای مفیدی است (بدون ذکر یک نویسنده برازنده و شیک). من نمی توانم کتاب را به اندازه کافی توصیه کنم.