سفر مدرن مشتری به طور فزاینده ای پیچیده است. در یک سناریوی ایده آل ، مشاغل در اوایل سفر خرید خود با مصرف کنندگان در بالای قیف ارتباط برقرار می کنند و آن مصرف کنندگان را ترغیب می کنند تا کالاها را مشاهده کنند ، محصولات مربوطه را به صورت آنلاین به سبد خرید خود اضافه کنند و در نهایت خرید کنند. اما راهی برای بازاریابان برای درک اینکه چگونه یا چرا کسی خرید می کند به همان اندازه مستقیم یا یکپارچه نیست - این یک پیچ و خم پر از نقاط لمسی در صفحه ها ، کانال ها و دستگاه ها است.
با افزایش این چالش ، مارک ها برای رکود اقتصادی بالقوه مهار می شوند ، به این معنی که دلار AD باید با بازگشت به هزینه های زیر میکروسکوپ ، سخت تر و کارآمدتر کار کند. برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری هوشمند در مواجهه با تغییر پویایی بازار و رفتارهای مصرف کننده ، مارک ها و تبلیغ کنندگان باید به سیگنال های قصد برای یک تصویر مصرف کننده بسیار کامل تر و واقعی تر تکیه دهند تا در میان این تغییرات ثابت ، رقابت را شکست دهند و نتایج را هدایت کنند.
برای به دست آوردن پیش بینی برای عمل به فرصت های واقعی در بازار که به طور مداوم در حال تغییر است ، مارک ها و تبلیغ کنندگان می توانند از سیگنال های قصد برای هدف قرار دادن مخاطبان با نیازهای قریب الوقوع در زمان واقعی ، خواه در حال خرید آنلاین یا مشاهده برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود استفاده کنند. داده های هدف نه تنها انگیزه های خرید را کشف می کنند ، بلکه بینش در مورد آنچه باعث ایجاد رفتارها می شود ، مراحل بعدی را پیش بینی می کند و چه چیزی در سفر مشتری تأثیر می گذارد. سیگنال های نشانگر به داستان های واقعی کمک می کنند و از آن پرده برداری می کنند-نه فقط روی معیارهای یک بعدی مانند مقرون به صرفه در هر عمل تمرکز می کنند.
عدم اطمینان اقتصادی و ظهور قصد مصرف کننده
اقتصاددانان با استناد به میزان تورم 10 ٪ تورم تا پایان سال ، جنگ مداوم روسیه در اوکراین و قفل و فشار ناشی از COVID در سراسر جهان ، اقتصاددانان به زودی رکود احتمالی را پیش بینی کرده اند.
در حالی که مشاغل برای جبران افزایش هزینه ها و مشکلات زنجیره تأمین ، بودجه را سخت می کنند ، مصرف کنندگان هزینه های خود را کند کرده اند. این امر باعث می شود که بازاریابان تلاش کنند تا تلاش های خود را متعادل کنند - نظارت بر هزینه ها در حالی که مجدداً قیف را برای بینش بهتر مصرف کننده برای حمایت از کمپین ها در دراز مدت انجام می دهند.
سیگنالهای به اصطلاح قصد، که نقاط داده دیجیتالی هستند که علاقه خرید مصرفکننده یا تعامل با یک برند را نشان میدهند، یک راهحل بسیار همهکاره برای جذب و حفظ مشتریان در حالی که با چنین آیندهای نامشخص روبرو هستند، ارائه میدهند. با توجه به اینکه انتظار می رود کوکی های شخص ثالث در سال 2023 منسوخ شوند، دسترسی به سیگنال های هدف واقعی بسیار سخت تر خواهد بود. توانایی جمع آوری هدف از مجموعه داده های سازگار بسیار ارزشمندتر خواهد بود.
کسبوکارهای فعالی که بر اساس چنین دادههایی عمل میکنند، میتوانند زودتر در فرآیند خرید به مصرفکنندگان رکودی دست یابند. کسبوکارها با توانایی شناسایی زودتر علایق مشتری، مشتریان مناسبی را به دست میآورند و حفظ میکنند تا از عدم قطعیت پیش رو عبور کنند و رقبا را شکست دهند. در اینجا برخی از مزایای سیگنال برای بازاریابان آورده شده است.
غنی سازی بینش متوازن
بازاریابان و تبلیغکنندگان باید برای تصمیمگیری با استفاده از دادههایی که در اختیار دارند، قدرت داشته باشند. این به معنای دسترسی به دادههای مناسب و استفاده از آن برای تقویت استراتژیها برای تعیین دقیق مخاطبانی است که آنها را هدف قرار میدهند. آنها باید دریابند که مخاطب ایده آل آنها چه کسانی هستند، چه چیزی می خرند، چه چیزی بر آنها تأثیر می گذارد و موارد دیگر.
هدف قرار دادن مخاطبان جدید و سخت در دسترس
سیگنالها یکی از واضحترین راهها برای کاهش سر و صدا هستند و به برندها اجازه میدهند تا اهداف و اهداف مخاطبان جدید را به درستی درک کنند - بهویژه اینکه کدام کانالها روی آنها تأثیر میگذارند. دادههای هدف همچنین به شناسایی تفاوتهای ظریف در جمعیتشناسی اجتماعی و فرهنگی گستردهتر کمک میکنند، و همچنین مفروضاتی را که میتوانند ترجیحات مخاطبان جدید را به روشی ارگانیکتر و امنتر از حریم خصوصی آشکار کنند، به چالش میکشند.
مهمترین نکته این است که مصرف کنندگان به خوبی در سطل هایی که به راحتی تعریف می شوند قرار نمی گیرند. این در مورد جنسیت، قومیت، سن یا گرایش جنسی نیست. مصرف کنندگان پویا هستند و در بسیاری از موارد، هیچ ارتباطی بین این برچسب ها و رفتار خرید مصرف کننده وجود ندارد. هدف قرار دادن مصرف کنندگان صرفاً بر اساس مطالبی که می خوانند یا وب سایت هایی که بازدید می کنند، در وهله اول اطلاعاتی در مورد دلیل حضور آنها در آنجا ارائه نمی دهد. به عنوان مثال، کسی که محتوای یک حزب سیاسی خاص را می خواند به این معنی نیست که به عقاید سیاسی آن حزب وابسته است یا از آن حمایت می کند. با این حال، بازاریابان می توانند جزئیاتی مانند میزان علاقه به سیاست را از این داده ها و سایر نقاط داده رفتاری مانند آن تعیین کنند.
اعتبار سنجی داده ها
بزرگترین چالش پیش روی بازاریابان ، یافتن داده هایی است که بینش های مناسب را فراهم می کند و به طور مؤثر آن داده ها را فعال می کند. یک برند می تواند با هدف قرار دادن مخاطبان بالقوه که قصد خود را با پیشنهادات شخصی و مرتبط با آنها نشان می دهد ، در هنگام اقدام ، هزینه های بازاریابی را صرفه جویی کند. اما این فقط با قصد استفاده نیست. بازاریابان باید مجموعه داده ها را حس کنند ، یا اینکه سوء استفاده از سوء استفاده - حتی بدتر - سوء استفاده را به خطر می اندازند.
به عنوان مثال ، به راحتی می توان مخاطبان مبتنی بر هدف را که به اتومبیل علاقه مند هستند ، مشخص کرد. اما چگونه آنها می توانند تشخیص دهند که کدام یک از این مصرف کنندگان واقعاً در بازار برای خرید یک ماشین در مقابل کسانی که تازه فیلم 007 را تماشا کرده اند و از مرور وب سایت استون مارتین لذت می برند؟نه تنها بازاریابی سیگنال به مشاغل پنجره ای می دهد تا بدانند چه کانالهایی به بهترین وجه کار می کنند ، بلکه مخاطبان مناسب را در آن کانال ها نشان می دهد. با توجه به توانایی منحصر به فرد سیگنال های هدف در اعتبارسنجی اهداف مصرف کننده و پیوند آنها برای خرید رفتار و قدرت در اعتبار سنجی ، اکنون زمان آن است که آنها را در کلیه استراتژی های بازاریابی گنجانده شود تا از مثبت ترین نتیجه اطمینان حاصل شود و به هر برنامه ارزش افزوده شود. استفاده از چنین داده هایی به مارک ها کمک می کند تا با مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده و با آن درگیر شوند ، این دقیقاً همان چیزی است که اکنون با توجه به فضای اقتصادی لحظه ای نیاز دارند.