تمرکز سرمایه در دراز مدت

  • 2022-05-22

از زمان بحران مالی سال 2008 ، توافق گسترده ای در مورد نیاز شرکت های دولتی برای ایجاد ارزش برای طولانی مدت وجود داشته است. با این وجود ، به دلیل فشار بازارهای مالی ، تمرکز مضر بر عملکرد کوتاه مدت همچنان ادامه دارد. به گفته نویسندگان ، با معکوس این روند ، به رهبری صاحبان دارایی های اصلی مانند صندوق های بازنشستگی ، شرکت های بیمه و صندوق های متقابل بستگی دارد. آنها باید با انجام چهار مرحله عملی و اثبات شده عمل کنند:

اهداف بلند مدت و اشتها را در معرض خطر قرار دهید و به همین ترتیب سرمایه گذاری کنید.

صاحبان عمده دارایی باید یک بازه زمانی چند ساله را برای ایجاد ارزش تعیین کنند ، تصمیم بگیرند که در کوتاه مدت چقدر کم تحرک می توانند تحمل کنند و سپس سرمایه گذاری های خود را با این دستور کار تراز کنند.

تعامل و مالکیت فعال.

سرمایه گذاران بزرگ باید روابط مداوم را با شرکت هایی که در آن سرمایه گذاری می کنند ، با مدیریت همکاری کنند تا استراتژی و حاکمیت شرکت ها را بهینه کنند.

معیارهای بلند مدت شرکت ها را برای بهبود تصمیم گیری سرمایه گذاری تقاضا کنید.

سرمایه گذاران به جای تمرکز روی صورتهای مالی سه ماهه ، باید به دنبال به دست آوردن و تجزیه و تحلیل داده هایی باشند که حاکی از سلامت بلند مدت یک شرکت است.

ساختار حاکمیت نهادی برای حمایت از یک رویکرد بلند مدت.

سرمایه گذاران بزرگ باید اعضای هیئت مدیره صالح متعهد به سرمایه گذاری در دراز مدت و همچنین سیاست ها و سازوکارهایی برای ترجمه این فلسفه به عمل باشند.

ایده به طور خلاصه

مشکل

تماس در پنج سال گذشته برای رهبران شرکت ها برای کنار گذاشتن تمرکز خود بر حداکثر رساندن عملکرد مالی کوتاه مدت ناکارآمد بوده است. کوتاه مدت مداوم در دنیای تجارت ، سرمایه گذاری شرکت ها را تضعیف می کند ، رشد اقتصادی را حفظ می کند و بازده برای پس انداز را کاهش می دهد.

چه کسی باید تغییر کند؟

اقدام باید با صاحبان دارایی های بزرگ مانند صندوق های بازنشستگی ، صندوق های متقابل ، بنگاه های بیمه و صندوق های ثروت مستقل آغاز شود. اگر آنها استراتژی های سرمایه گذاری را با هدف به حداکثر رساندن نتایج بلند مدت اتخاذ کنند ، سایر بازیکنان کلیدی-مدیران دارایی ، هیئت های شرکت و مدیران شرکت-احتمالاً از این پرونده پیروی می کنند.

انجام آن

سرمایه گذاران بزرگ می توانند چهار مرحله اثبات شده و عملی را انجام دهند: (1) اهداف بلند مدت و اشتهای ریسک را تعریف کرده و بر این اساس سرمایه گذاری می کنند.(2) تعامل و مالکیت فعال.(3) معیارهای بلند مدت را از شرکت ها برای اطلاع رسانی در مورد تصمیمات سرمایه گذاری تقاضا کنید.(4) ساختار حاکمیت نهادی برای حمایت از چشم انداز بلند مدت.

از زمان بحران مالی سال 2008 و شروع رکود اقتصادی بزرگ ، یک گروه کر در حال رشد از ایالات متحده و سایر اقتصادها خواسته است تا از تمرکز خود بر "سرمایه داری سه ماهه" و به سمت یک ذهنیت واقعی بلند مدت فاصله بگیرند. این موضوع به طور معمول در برنامه های جلسه OECD ، مجمع جهانی اقتصاد ، G30 و سایر نهادهای بین المللی است. بسیاری از راه حل ها از "ارزش مشترک" به "سرمایه داری پایدار" ارائه شده است - این به تفصیل مزایای اجتماعی چنین تغییر در نحوه رهبری و سرمایه گذاری مدیران شرکت را بیان می کند. با وجود این گسترش چارچوب های متفکرانه ، سایه کوتاه مدت به پیشرفت خود ادامه داده است-و ممکن است اوضاع بدتر شود. در نتیجه ، شرکت ها کمتر قادر به سرمایه گذاری و ایجاد ارزش برای بلند مدت هستند و باعث کاهش رشد اقتصادی گسترده و کاهش بازده سرمایه گذاری برای پس انداز می شوند.

با توجه به نمای طولانی: GIC با یک افق زمانی 20 ساله برای ایجاد ارزش سرمایه گذاری می کند.

به اعتقاد ما ، منبع اصلی این مشکل ، فشار مداوم بر شرکت های دولتی از بازارهای مالی برای به حداکثر رساندن نتایج کوتاه مدت است. و گرچه برخی از مدیران توانسته اند این فشار را نادیده بگیرند ، غیر واقعی است که انتظار داشته باشیم رهبران شرکت ها با گذشت زمان این کار را انجام دهند و بدون حمایت قوی تر از سوی سرمایه گذاران. اگر بازیکنان اصلی بازار ، به ویژه صاحبان دارایی های بزرگ ، به این مبارزه بپیوندند ، یک موفقیت اساسی اتفاق می افتد - چیزی که ما معتقدیم به نفع نمایندگان آنهاست. در این مقاله ما برخی از رویکردهای عملی را ارائه می دهیم که سرمایه گذاران بزرگ نهادی می توانند این کار را انجام دهند - بسیاری از آنها قبلاً توسط تعداد معدودی از صاحبان دارایی اصلی اعمال می شوند.

فشار شدید برای نتایج کوتاه مدت

یکی از ما (دومینیک بارتون) پیش از این در مورد لزوم "مبارزه با استبداد کوتاه مدت" نوشت (به "سرمایه داری برای بلند مدت" ، HBR مارس 2011 مراجعه کنید) ، و طی چند سال گذشته هر دو سازمان ما نظارت کرده اندبحث در مورد کوتاه مدت. در اوایل سال 2013 مک کینزی و هیئت سرمایه گذاری برنامه بازنشستگی کانادا (CPPIB) یک بررسی سه ماهه مک کینزی با بیش از 1000 عضو هیئت مدیره و مدیران C-Suite در سراسر جهان انجام دادند تا پیشرفت خود را در انجام یک رویکرد طولانی مدت برای اداره شرکت های خود ارزیابی کنند. نتایج واضح است:

  • 63 ٪ از پاسخ دهندگان گفتند که فشار برای تولید نتایج کوتاه مدت قوی در طی پنج سال گذشته افزایش یافته است.
  • 79٪ احساس می کردند که برای نشان دادن عملکرد مالی قوی در یک دوره زمانی تنها دو سال یا کمتر تحت فشار بودند.
  • 44 درصد گفتند که از افق زمانی کمتر از سه سال در تنظیم استراتژی استفاده می کنند.
  • 73 درصد گفتند که باید از افق زمانی بیش از سه سال استفاده کنند.
  • 86 درصد اعلام کردند که استفاده از یک افق زمانی طولانی‌تر برای تصمیم‌گیری‌های تجاری، از طرق مختلف بر عملکرد شرکت تأثیر مثبت می‌گذارد، از جمله تقویت بازده مالی و افزایش نوآوری.

چه چیزی این شکاف مداوم بین دانستن کار درست و انجام واقعی آن را توضیح می دهد؟در نظرسنجی ما، 46 درصد از پاسخ‌دهندگان گفتند که فشار برای ارائه عملکرد مالی کوتاه‌مدت قوی از هیئت‌مدیره آنها نشات می‌گیرد - آنها انتظار داشتند که شرکت‌هایشان در کوتاه‌مدت درآمد بیشتری تولید کنند. در مورد آن اعضای هیئت مدیره، آنها به صراحت گفتند که آنها اغلب فقط فشارهای کوتاه مدت افزایش یافته از سوی سرمایه گذاران، از جمله سهامداران نهادی را هدایت می کنند.

به همین دلیل است که ما به این نتیجه رسیده‌ایم که واقعی‌ترین و مؤثرترین راه برای حرکت رو به جلو، تغییر استراتژی‌ها و رویکردهای سرمایه‌گذاری بازیگرانی است که سنگ بنای نظام سرمایه‌داری ما را تشکیل می‌دهند: صاحبان دارایی‌های بزرگ.

تغییرات عملی برای صاحبان دارایی

بزرگترین صاحبان دارایی جهان شامل صندوق‌های بازنشستگی، شرکت‌های بیمه، صندوق‌های ثروت دولتی، و صندوق‌های مشترک (که پول سرمایه‌گذاران فردی را مستقیماً یا از طریق محصولاتی مانند طرح‌های 401(k) جمع‌آوری می‌کنند) هستند. آنها از طرف پس انداز کنندگان بلندمدت، مالیات دهندگان و سرمایه گذاران سرمایه گذاری می کنند. در بسیاری از موارد، مسئولیت های امانتداری آنها در قبال مشتریانشان در طول نسل ها گسترش می یابد. امروز آنها مالک 73 درصد از 1000 شرکت برتر در ایالات متحده هستند، در مقابل 47 درصد در سال 1973. بنابراین آنها باید هم مقیاس و هم افق زمانی برای تمرکز سرمایه در بلندمدت داشته باشند.

اما بسیاری از این بازیگران اصلی رویکردی بلندمدت در بازارهای عمومی ندارند. آنها در تعامل با رهبران شرکت برای شکل دادن به دوره بلندمدت شرکت شکست می خورند. آنها از استراتژی‌های سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت استفاده می‌کنند که برای ردیابی دقیق شاخص‌های معیار مانند شاخص جهانی MSCI طراحی شده‌اند. و آنها به مشاوران سرمایه گذاری خود اجازه می دهند مدیران دارایی خارجی را انتخاب کنند که بیشتر بر بازده کوتاه مدت تمرکز دارند. به صراحت بگویم، آنها مانند مالک عمل نمی کنند.

نتیجه این بوده است که مدیران دارایی با تمرکز کوتاه مدت به طور فزاینده ای قیمت ها را در بازارهای عمومی تعیین می کنند. آنها دیدگاه محدودی نسبت به ارزش سهام دارند که بعید است به قیمت گذاری کارآمد منجر شود و در مجموع منجر به رفتار گله، نوسانات بیش از حد و حباب می شود. این به نوبه خود باعث می شود که هیئت مدیره و مدیریت شرکت تصمیمات نابهینه برای ایجاد ارزش بلندمدت بگیرند. کار اندرو هالدن و ریچارد دیویس در بانک انگلستان نشان داده است که قیمت سهام در بریتانیا و ایالات متحده از لحاظ تاریخی بیش از حد بازده آتی را بین 5 تا 10 درصد کاهش داده است. اجتناب از این فشار یکی از دلایلی است که چرا شرکت‌های سهام خصوصی شرکت‌های سهامی عام را می‌خرند و آنها را خصوصی می‌کنند. تحقیقات، از جمله تجزیه و تحلیل توسط CPPIB، که یکی از ما (مارک وایزمن) سرپرستی آن را بر عهده دارد، نشان می‌دهد که در بلندمدت (و پس از تعدیل برای اهرم و سایر عوامل)، سرمایه‌گذاری در سهام خصوصی به جای اوراق بهادار عمومی قابل مقایسه، بازده کل سالانه را به همراه دارد. 1. 5٪ تا 2. 0٪ بالاتر، حتی پس از پرداخت هزینه های قابل توجه و سود حمل شده به شرکت های سهام خصوصی. از این رو، عملکرد بهتر شرکت های خصوصی به وضوح بالاتر است.

به بیان ساده تر، کوتاه مدت توانایی شرکت ها برای سرمایه گذاری و رشد را تضعیف می کند، و آن سرمایه گذاری های از دست رفته، به نوبه خود، پیامدهای گسترده ای از جمله رشد کندتر تولید ناخالص داخلی، بیکاری بیشتر و بازگشت سرمایه کمتر برای پس انداز کنندگان دارد. برای معکوس کردن این روند مخرب، ما چهار رویکرد عملی را برای سرمایه‌گذاران نهادی پیشنهاد می‌کنیم که در مورد تمرکز سرمایه بیشتر در بلندمدت جدی هستند.

1. پس از تعیین اهداف بلند مدت و ریسک پذیری، سبد را سرمایه گذاری کنید.

بسیاری از صاحبان دارایی به شما خواهند گفت که دیدگاه بلندمدتی دارند. با این حال به ندرت این فلسفه تا تصمیمات سرمایه گذاری فردی نفوذ می کند. برای تغییر آن، هیئت مدیره و مدیرعامل صاحب دارایی باید با تعریف دقیق منظورشان از سرمایه گذاری بلندمدت و پیامدهای عملی آنها شروع کنند. این تعریف باید شامل یک افق زمانی چند ساله برای خلق ارزش باشد. برای مثال، برکشایر هاتاوی از عملکرد پنج ساله S& P 500 به عنوان معیار خود برای نشان دادن چشم‌انداز بلندمدت خود استفاده می‌کند.

به همان اندازه که افق زمانی اشتها برای ریسک است. صاحب دارایی چقدر می تواند در کل افق زمانی تحمل کند؟و چه مقدار از معیار در دوره های کوتاه تر قابل قبول است؟عدم عملکرد کوتاه مدت باید تحمل شود-در واقع ، انتظار می رود-اگر به دستیابی بیشتر به ایجاد ارزش بلند مدت کمک می کند. صندوق ثروت حاکمیت سنگاپور ، GIC ، ضمن حفظ یک افق 20 ساله اعلام شده عمومی برای ایجاد ارزش ، این رویکرد را انجام می دهد. این شرکت عمداً فرصت هایی را در بازارهای نوظهور نسبتاً بی ثبات آسیا دنبال کرده است زیرا معتقد است که آنها پتانسیل رشد بلند مدت برتر را ارائه می دهند. از اواسط دهه 2000 ، GIC تا یک سوم سرمایه گذاری های خود را در طیف وسیعی از شرکت های دولتی و خصوصی در آن بازارها قرار داده است. این بدان معناست که در طی رونق های بازار توسعه یافته ، دارایی های سهام آن شاخص های سهام جهانی را تحت تأثیر قرار داده است. در حالی که هیئت مدیره به دلایل این نتایج با دقت نگاه می کند ، چنین تحمل چنین کمتری را در یک اشتهای خطر ایجاد شده تحمل می کند.

با بهره گیری از مشارکت فعال: برای شرکت های کالپرز که از نزدیک با آنها همکاری کردند ، بازده جمعی 12 ٪ از معیارهای صنعت فراتر رفت.

در مرحله بعد ، مدیریت باید اطمینان حاصل کند که نمونه کارها در واقع با افق زمانی اعلام شده و اهداف ریسک خود سرمایه گذاری می شود. این احتمالاً نیاز به تخصیص سرمایه بیشتر به کلاسهای دارایی غیرقانونی یا "واقعی" مانند زیرساخت ها و املاک و مستغلات دارد. همچنین ممکن است به معنای دادن وزن بیشتر به استراتژی های یک کلاس دارایی معین باشد که بر ایجاد ارزش بلند مدت ، مانند استراتژی های سهام "مبتنی بر ارزش ذاتی" ، به جای برنامه های مبتنی بر حرکت متمرکز است. از زمان آغاز به کار در سال 1990 ، برنامه بازنشستگی معلمان انتاریو (OTPP) رهبر تخصیص سرمایه به کلاسهای دارایی طولانی مدت و همچنین سرمایه گذاری مستقیم در شرکت ها بوده است. امروزه دارایی های واقعی مانند آب و برق و ساختمانهای خرده فروشی و اداری 23 ٪ از نمونه کارها OTPP را تشکیل می دهند. یکی دیگر از مؤمنان این رویکرد ، صندوق موقوفات دانشگاه ییل است که "تغییر انقلابی" خود اعلام شده به کلاسهای دارایی غیر سنتی در اواخر دهه 1980 آغاز شد. امروز این صندوق بیش از 35 ٪ در سهام خصوصی و 22 ٪ در املاک و مستغلات دارد.

سرانجام ، صاحبان دارایی باید اطمینان حاصل کنند که هم متخصصان سرمایه گذاری داخلی و هم مدیران صندوق های خارجی آنها به این افق سرمایه گذاری بلند مدت متعهد هستند. ساختارهای جبران خسارت متداول مانند 2 ٪ هزینه مدیریت در سال و 20 ٪ هزینه عملکرد برای پاداش مدیران صندوق برای مهارت سرمایه گذاری بلند مدت کمی انجام می دهد. یک نظرسنجی اخیر ارنست و جوان نشان داد که اگرچه صاحبان دارایی گزارش داده اند که می خواهند پرداخت نقدی سالانه فقط 38 ٪ از جبران خسارت مدیران صندوق را تشکیل دهند (با سهام عدالت ، پول نقد معوق ، گزینه های سهام و سایر اشکال جبران خسارت برای بقیه) ، درآنها 74 ٪ را تشکیل می دهند. در حالی که بسیاری از موسسات در طی یک دهه گذشته بر کاهش هزینه های مدیریت ثابت متمرکز شده اند ، اکنون آنها باید بر تشویق چشم انداز بلند مدت در بین متخصصان سرمایه گذاری که اوراق بهادار خود را مدیریت می کنند ، تمرکز کنند. CPPIB در حال آزمایش با طیف وسیعی از رویکردهای جدید است ، از جمله پیشنهاد قفل سرمایه با سرمایه گذاران سهام عمومی به مدت سه سال یا بیشتر ، پرداخت هزینه های پایه پایین اما هزینه های عملکرد بالاتر اگر تجزیه و تحلیل دقیق می تواند نتایج را به مهارت های مدیریتی برتر تبدیل کند (نه شانس) ، و به تعویق انداختن بخش قابل توجهی از پرداخت های نقدی مبتنی بر عملکرد در حالی که یک رکورد طولانی مدت ایجاد می شود.

2. ارزش را از طریق تعامل و مالکیت فعال باز کنید.

پاسخ معمولی بسیاری از صاحبان دارایی به یک استراتژی شرکت ناکام یا شیوه های ضعیف زیست محیطی ، اجتماعی یا حاکمیتی صرفاً فروش سهام است. خوشبختانه ، تعداد کمی اما رو به رشد صاحبان دارایی و مدیران دارایی بسیار بیشتر شبیه به صاحبان خصوصی و مدیرانی است که به نظر می رسد در یک بازار عمومی فعالیت می کنند. برای ایجاد ارزش ، آنها با مدیران یک شرکت درگیر می شوند و به مرور زمان درگیر می شوند. لورنس فینک ، مدیرعامل BlackRock ، یک رهبر در این نوع تلاش ، به شرکت ها می گوید که صرفاً بر پیروزی در بنگاه های مشاوره پروکسی (که سرمایه گذاران نهادی مشاوره در مورد نحوه رای در انتخابات سهامدار) تمرکز نمی کنند. در عوض ، می گوید ، فینک ، شرکت ها باید مستقیماً با BlackRock و سایر سهامداران همکاری کنند تا روابط طولانی مدت برقرار کنند. برای روشن شدن ، چنین تعامل در طیف وسیعی قرار می گیرد ، با سطح مختلف منابع و تعهد مورد نیاز (به نوار کناری "طیف تعامل سهام عدالت" مراجعه کنید). اما بر اساس قابلیت ها و مقیاس های داخلی آنها ، همه صاحبان دارایی باید استراتژی هایی را اتخاذ کنند که ممکن است به صورت جداگانه یا مشارکتی از آنها استفاده کنند.

طیف تعامل عدالت

صاحبان دارایی در حال توسعه طیف وسیعی از رویکردها برای تعامل با شرکت هایی هستند که در آنها سرمایه گذاری سهام دارند. همانطور که اندازه سهام آنها افزایش می یابد، آنها از نظارت و ایجاد ائتلاف به سمت عمل کردن مانند مالکان، اغلب با نمایندگی هیئت مدیره حرکت می کنند.

سهام مالکیت در شرکت:

نامزدی مداوم

  • به طور مداوم شرکت ها را با ترکیبی از تعامل فعال و واکنشی رصد می کند
  • ممکن است ائتلاف های خرد با سرمایه گذاران دیگر ایجاد کند
  • اغلب به دنبال سرمایه گذاری اضافی فراتر از دارایی دارای وزن شاخص نیست
سهام مالکیت در شرکت: 1-5٪

مالکیت فعال

  • در تعداد معدودی از شرکت ها دارای موقعیت معناداری است
  • معمولاً زیر آستانه 5 درصد برای افشای عمومی دارایی ها باقی می ماند
  • تلاش برای ایجاد ائتلاف های خرد با سرمایه گذاران دیگر
  • به صورت عمومی یا خصوصی کار می کند تا هیئت مدیره و مدیریت را متقاعد کند تا استراتژی بلندمدت را تغییر دهند
Ownership stake in company: >10%

سرمایه گذاری رابطه ای

  • مالکیت اقلیت قابل توجهی را می گیرد
  • اغلب دارای صندلی های هیئت مدیره است
  • در استراتژی بلندمدت با مدیریت همکاری می کند

برخی از صاحبان دارایی به اندازه کافی بزرگ هستند که با تخصیص رسمی سرمایه اختصاصی به یک استراتژی سرمایه گذاری رابطه، به تنهایی درگیر شوند. این می تواند شامل گرفتن سهام قابل توجه (10٪ تا 25٪) در تعداد کمی از شرکت های دولتی، انتظار برای نگه داشتن آنها برای چند سال، و همکاری نزدیک با هیئت مدیره و مدیریت برای بهینه سازی جهت شرکت باشد. برای صاحبان دارایی های کوچکتر، صندوق های مستقل مانند ValueAct Capital و Cevian راهی برای تجمیع سرمایه خود به منظور تأثیرگذاری بر استراتژی های شرکت های دولتی فراهم می کنند. شرکای چنین ائتلافی می توانند به طور مشترک با مدیریت بدون هزینه های ثابت ایجاد یک تیم داخلی تعامل داشته باشند.

تعامل با شرکت‌ها در استراتژی بلندمدت آن‌ها می‌تواند حتی بدون کسب سهم معنادار یا اتخاذ یک استراتژی سرمایه‌گذاری رسمی و متمایز بسیار مؤثر باشد. برای مثال، سیستم بازنشستگی کارکنان عمومی کالیفرنیا (CalPERS) سرمایه‌گذاری‌های خود را بررسی می‌کند تا شرکت‌هایی را شناسایی کند که از نظر بازده کل سهام عملکرد ضعیفی داشته‌اند و در برخی جنبه‌های حاکمیت شرکتی کوتاهی کرده‌اند. این شرکت ها را در لیست تمرکز خود قرار می دهد - در ابتدا یک لیست منتشر شده اما اکنون یک سند داخلی است - و سعی می کند با مدیریت و هیئت مدیره برای ایجاد تغییرات در استراتژی یا حاکمیت همکاری کند. یک مطالعه اخیر نشان داد که از سال 1999 تا اواسط سال 2013، شرکت‌هایی که از طریق فهرست تمرکز هدف قرار گرفتند، مجموعاً پس از پنج سال بازدهی مازاد انباشته 12 درصد بالاتر از معیارهای صنعت مربوطه خود را تولید کردند. مطالعات دیگر نتایج مشابهی را نشان داده‌اند، به طوری که شرکت‌ها در سه سال اول پس از ورود به فهرست تمرکز، حتی بهتر عمل کردند. جالب توجه است، شرکت‌هایی که CalPERS با آنها به صورت خصوصی کار می‌کرد، از شرکت‌هایی که به صورت عمومی نام‌گذاری شده بودند، عملکرد بهتری داشتند، بنابراین از سال 2011 به بعد، CalPERS روی تعامل خصوصی متمرکز شد.

علی‌رغم شواهدی که نشان می‌دهد مالکیت فعال در پشت صحنه مؤثرتر است، ناگزیر در مواقعی وجود خواهد داشت که فشار عمومی بر شرکت‌ها اعمال شود یا آرای عمومی باید گرفته شود. در چنین مواردی، صاحبان دارایی با ظرفیت کافی باید فراتر از راهنمایی‌های خدمات مشاوره‌ای پروکسی کوتاه‌مدت عمل کنند. در عوض، آنها باید شبکه ای با همفکران همفکر خود ایجاد کنند، از قبل بر روی افراد و اصولی که تلاش های آنها را هدایت می کند به توافق برسند، و در نتیجه موقعیت خود را برای پاسخگویی به یک موضوع بالقوه بحث برانگیز با یک شرکت با تشکیل سریع ائتلاف خرد از سرمایه گذاران بزرگ مایل نشان دهند. راه‌آهن اقیانوس آرام کانادا نمونه‌ای اخیر است که در آن ائتلاف کوچکی از صاحبان دارایی در کنار صندوق‌های تامینی بلندمدت برای تغییر مسیر موفقیت‌آمیز استراتژی‌های مدیریت کار کردند.

شفافیت چنین تلاشهای مشترکی را آسانتر می کند. در انگلستان ، مؤسسات اصلی موظفند اصول مشارکت خود را طبق قانون مباشرت انگلستان "رعایت یا توضیح دهند". در جای دیگر ، صاحبان دارایی های بزرگ و مدیران نیز باید سیاست های رای گیری خود را منتشر کنند و وقتی به نبرد پیوستند ، اهداف خود را قبل از رای گیری خود فاش می کنند. صاحبان دارایی های کوچکتر یا کسانی که کمتر علاقه مند به توسعه قابلیت های داخلی برای نظارت و تعامل با شرکت ها هستند می توانند این نقش را برای متخصصان برون سپاری کنند. به عنوان مثال ، خدمات مالکیت حقوق صاحبان سهام هرمس توسط طرح بازنشستگی BT در انگلستان تنظیم شده است تا خدمات رای گیری و مشارکت پروکسی را به 35 صاحب دارایی جهانی ارائه دهد که در کنار هم حدود 179 میلیارد دلار تحت مدیریت هستند.

سرانجام ، برای اینکه واقعاً به عنوان صاحبان درگیر و فعال عمل کند ، صاحبان دارایی باید در مقررات و مدیریت بازارهای مالی به طور کلی شرکت کنند. با برخی استثنائات ، آنها تا حد زیادی از شرکت در بحث های مربوط به نیازهای سرمایه ، اصلاح بازار مالی و استانداردهای گزارشگری خودداری کرده اند. برخی از بزرگترین بازیکنان این بازی به طور مؤثر در مورد قوانین آن سکوت می کنند. به عنوان سرمایه گذاران بلند مدت ، صاحبان دارایی باید در توضیح چگونگی عملکرد بازارها به نفع پس انداز ، آواز تر باشند.

3. معیارهای بلند مدت شرکت ها را برای تغییر گفتگوی مدیریت سرمایه گذار تقاضا کنید.

تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری طولانی مدت بدون معیارهایی که کالیبراسیون ، حتی به روش خشن ، عملکرد بلند مدت و سلامت شرکت ها دشوار است. با تمرکز بر معیارهایی مانند ارزش افزوده اقتصادی 10 ساله ، کارآیی تحقیق و توسعه ، خطوط لوله ثبت اختراع ، بازده چند ساله در سرمایه گذاری سرمایه و شدت انرژی تولید احتمالاً اطلاعات مفیدی را نسبت به حسابداری اساسی GAAP در ارزیابی عملکرد یک شرکت در طول حمل و نقل طولانی به شما می دهد. اقدامات خاص توسط بخش صنعت متفاوت خواهد بود ، اما آنها برای هر شرکتی وجود دارند.

بسیار مهم است که شرکت ها ارزش این معیارها را تصدیق کرده و آنها را به صورت عمومی به اشتراک بگذارند. Natura ، یک شرکت لوازم آرایشی برزیل ، یک استراتژی رشد را دنبال می کند که به آن نیاز دارد تا بدون از دست دادن کیفیت ، نیروی فروش غیر متمرکز درب به درب خود را مقیاس کند. برای کمک به سرمایه گذاران در درک عملکرد آن در این شاخص کلیدی ، این شرکت داده های مربوط به گردش مالی نیروی فروش ، ساعات آموزش برای هر کارمند ، رضایت از نیروی فروش و تمایل فروشنده را برای توصیه نقش به یک دوست منتشر می کند. به همین ترتیب ، پوما ، یک شرکت شیوه زندگی ورزشی ، تشخیص می دهد که بخش آن در زنجیره تأمین خود با خطرات قابل توجهی روبرو است و بنابراین تجزیه و تحلیل دقیق از ردیف های متعدد خود را برای اطلاع رسانی سرمایه گذاران در مورد قرار گرفتن در معرض مشکلات بهداشتی و ایمنی از طریق پیمانکاران فرعی منتشر کرده است.

صاحبان دارایی باید در تشویق شرکت هایی که متعلق به آنها هستند ، راه را برای تغییر وقت و انرژی از صدور راهنمایی های سه ماهه هدایت کنند. درعوض آنها باید بر برقراری ارتباط معیارهایی که واقعاً برای ایجاد ارزش بلند مدت شرکت و مفیدترین آنها برای سرمایه گذاران مفید هستند ، تمرکز کنند. برای پیگیری این هدف ، آنها می توانند با ائتلاف های صنعتی که به دنبال تقویت سرمایه گذاری عاقلانه هستند ، مانند پروژه افشای کربن ، هیئت استاندارد حسابداری پایداری ، شورای گزارشگری بین المللی سرمایه گذار محور و به طور گسترده ، اصول پشتیبانی سازمان ملل متحد همکاری کنند. برای سرمایه گذاری مسئول

تمرین خوب: سیاست های NBIM به بازده 34 ٪ سرمایه گذاری در سهام در سال 2009 کمک کرد.

اما صرفاً ارائه داده های مربوطه و قابل مقایسه با گذشت زمان کافی نیست. از این گذشته ، برای چندین سال ، منابع داده از جمله بلومبرگ ، MSCI و سایرین حداقل برخی از معیارهای بلند مدت را ارائه می دهند-به عنوان مثال گردش مالی کارمندان و شدت گازهای گلخانه ای ، به عنوان مثال-و جذب محدود شده است. برای ترجمه داده ها به عمل ، مدیران نمونه کارها باید اصرار داشته باشند که تحلیلگران خودشان به معیارهای بلند مدت درک بیشتری می کنند و مدیران دارایی آنها-چه داخلی و چه خارجی-آنها را در فلسفه سرمایه گذاری و مدل های ارزیابی خود قرار می دهند.

4- ساختار حاکمیت نهادی برای حمایت از یک رویکرد بلند مدت.

حاکمیت شرکتی مناسب، توانمندساز حیاتی است. اگر صاحبان دارایی و مدیران دارایی می‌خواهند در بلندمدت سرمایه‌گذاری بهتری انجام دهند، باید سازمان‌های خود را به گونه‌ای اداره کنند که از این امر حمایت و تقویت شود. اولین قدم این است که مشخص شود که وظیفه اصلی امانتداری آنها استفاده از مهارت سرمایه گذاری حرفه ای برای ارائه بازدهی قوی برای ذینفعان در دراز مدت است - به جای رقابت در مسابقات اسب دوانی که بر اساس عملکرد کوتاه مدت قضاوت می شود.

اجرای این وظیفه با تعیین استانداردهای بالا برای خود هیئت مدیره مالک دارایی شروع می شود. هیئت مدیره باید مستقل و حرفه ای، دارای تخصص حاکمیتی مرتبط و تعهد ثابت شده به فلسفه سرمایه گذاری بلندمدت باشد. اعضای هیئت مدیره باید شایستگی ها و زمان لازم را برای آگاه بودن و مشارکت داشته باشند. متأسفانه، بسیاری از صندوق‌های بازنشستگی - از جمله بسیاری از برنامه‌های بازنشستگی کارکنان ایالتی و دولت محلی ایالات متحده - به این شکل اداره نمی‌شوند. آنها اغلب تسلیم فشارهای سیاسی کوتاه مدت می شوند یا فاقد تخصص کافی برای اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری بلندمدت به نفع ذینفعان هستند.

با این حال، مدل های موفق وجود دارد. برای مثال، صندوق بازنشستگی نیوزلند توسط هیئتی از "نگهبانان" نظارت می شود که اعضای آن به دلیل تجربه، آموزش و تخصص در مدیریت سرمایه گذاری های مالی انتخاب می شوند. هیأت مدیره در فاصله زمانی دولت عمل می‌کند و محدود به سرمایه‌گذاری بر روی آنچه «مبنای محتاطانه و تجاری» می‌خواند، است. هیئت مدیره تابع بررسی مستقل منظم عملکرد خود است و پیشرفت خود را در پاسخ به توصیه هایی که دریافت می کند منتشر می کند. دو مدل نمونه دیگر عبارتند از Wellcome Trust، یک بنیاد خیریه جهانی مستقر در بریتانیا، و صندوق موقوفه دانشگاه ییل. هر کدام اجرای سرمایه گذاری استراتژیک را به کمیته ای متشکل از متخصصان با تجربه واگذار می کنند.

نظارت حرفه‌ای باید با سیاست‌ها و مکانیسم‌هایی تکمیل شود که فشارهای کوتاه‌مدت را کاهش داده و عملکرد ضد چرخه‌ای بلندمدت را ارتقا دهد. اینها می‌تواند شامل سیستم‌های متعادل‌سازی مجدد خودکار برای تحمیل فروش سهام در دوران رونق ناپایدار، الزامات نقدینگی برای اطمینان از وجود پول نقد برای استفاده از زمان‌های نابسامانی بازار، و پایان دادن به پوشش ارزی برای کاهش نوسانات عملکرد کوتاه‌مدت باشد. چنین سیاست‌هایی باید پیش از بی‌ثباتی بازار مورد توافق قرار گیرند، زیرا حتی بهترین نهادهای دولتی ممکن است در چنین دوره‌هایی گرما را احساس کنند.

نمونه ای از آن مدیریت سرمایه گذاری Norges Bank (NBIM) است که درآمد نروژ از نفت مازاد (بیش از 814 میلیارد دلار) را در صندوق بازنشستگی جهانی دولت این کشور سرمایه گذاری می کند. در سال 2007، وزارت دارایی و NBIM یک هدف بلند مدت تعیین کردند: افزایش محتوای سهام صندوق از 40٪ به 60٪. با این حال، زمانی که بحران مالی آغاز شد، NBIM بیش از 40 درصد از ارزش سبد سهام جهانی خود را از دست داد و با فشار خارجی قابل توجهی برای عدم خرید مجدد در بازار در حال سقوط مواجه شد. با این حال، حکمرانی قوی آن، همراه با نقدینگی فراوان، به آن اجازه داد به مسیر بلندمدت خود ادامه دهد. در سال 2008 تمام 61 میلیارد دلار ورودی یا 15 درصد از ارزش صندوق را به خرید سهام اختصاص داد و در سال بعد بازدهی 34 درصدی را به دست آورد که از بازگشت بازار سهام پیشی گرفت. در شرایط مشابه چند سال بعد، NBIM به استراتژی ضد چرخه‌ای خود ادامه داد و در بازار سهام در حال سقوط در اواسط سال 2011 خرید کرد و زیان تقریباً 9 درصدی سهام در آن سال را به بازدهی 18 درصدی در سال 2012 تبدیل کرد.

یکی از الزامات نهایی برای هیئت مدیره و رهبری صاحبان دارایی، شناخت مزایای عمده مقیاس است. مجموعه‌های بزرگ‌تر سرمایه، فرصت‌های بیشتری را برای سرمایه‌گذاری در درازمدت با باز کردن طبقات دارایی‌های غیر نقدشونده، مقرون‌به‌صرفه کردن سرمایه‌گذاری مستقیم، و تسهیل ایجاد مشارکت داخلی و قابلیت‌های مالکیت فعال ایجاد می‌کنند. به گفته تحلیلگرانی مانند ویلیام مورنو، مشاور سرمایه‌گذاری بازنشستگی وزارت دارایی انتاریو، این فرصت‌ها معمولاً زمانی مقرون به صرفه هستند که مالک دارایی حداقل 50 میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت داشته باشد. این نشان می‌دهد که پس‌اندازکنندگان، تنظیم‌کننده‌ها و اعضای هیئت‌مدیره صاحبان دارایی‌های کوچک‌تر باید برای ادغام دارایی‌ها یا حتی ادغام این مؤسسات باز باشند.

رهبری راه رو به جلو

امروزه تمایل شدیدی در بسیاری از محافل تجاری وجود دارد که فراتر از سرمایه داری فصلی حرکت کنند. اما ذهنیت‌های کوتاه‌مدت همچنان در سراسر زنجیره ارزش سرمایه‌گذاری حاکم است و بر تصمیم‌گیری‌ها در اتاق‌های هیئت مدیره غالب است.

صاحبان دارایی های بزرگ می توانند نیروی قدرتمندی برای ایجاد سرمایه داری متعادل و بلندمدت باشند که در نهایت به نفع همه باشد.

ما متقاعد شده‌ایم که بهترین مکان برای شروع این بحث از ایده‌ها به عمل، با افرادی است که سوخت ضروری سرمایه‌داری را فراهم می‌کنند - صاحبان اصلی دارایی‌های جهان. تا زمانی که این سازمان‌ها رویکرد خود را به‌طور ریشه‌ای تغییر ندهند، دیگر بازیگران کلیدی - مدیران دارایی، هیئت‌مدیره شرکت‌ها و مدیران شرکت‌ها - احتمالاً در کوتاه‌مدت تخریب‌کننده ارزش در دام خواهند ماند. اما با پذیرش فرصت و مسئولیت برای رهبرانی که به نفع پس‌اندازکنندگان فردی عمل می‌کنند، صاحبان دارایی‌های بزرگ می‌توانند نیروی قدرتمندی برای ایجاد نوعی سرمایه‌داری متعادل و بلندمدت باشند که در نهایت به نفع همه است.

  • نویسنده : حسین مرتضائیان آبکنار
  • منبع : bikvadrat.online
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.